بیمار مبتلا به سرطان پستان
بیمار مبتلا به سرطان پستان که مداوا شده است، با شرکت در برنامه گروه حمایتی سرطان قدرتمند و امیدوار میشود
دوست عزیز :وب سایت جامع بیماری های پستان آمادگی دارد از تجربیات موفق و امیدبخش شما در زندگی با سرطان پستان ، به نام خودتان در این بخش استفاده نماید . علاقه مندان می توانند تجربیات خود را از طریق ایمیل breastclinic.gh@gmail.com برای سایت ارسال نمایند .
حتی نمیتوانم توضیح دهم چگونه حرف زدن با یک عضو داوطلب برنامه حمایتی بیماران سرطانی نگرش مرا تغییر داد. متوجه شدم که الزامیندارد سرطان بر زندگی من غالب شود.هنگامی که تشخیص دادند کاتی هیرش 43 ساله دچارسرطان پستان است، او نگران تحمل شیمیدرمانی و نگران این بود که آیا میتواند از دو فرزند خود که در آن زمان 8 و 10 ساله بودند مراقبت نماید و وظایف شغلی خود را انجام دهد. اینک که شش سال از آن زمان میگذرد، او عاری از سرطان است و تمام وقت کار میکند تا خدمات برنامهای را جبران کند که میگوید به او هدیه امیدوار بودن را بخشید.در سال 2003، پزشکان تشخیص دادند هیرش، که وکیل بود، و پیش از آن به حرفه خبرنگاری اشتغال داشت، دچار مرحله دوم سرطان پستان است. با عمل جراحی هر دو پستان او را برداشتند، تحت شیمیدرمانی قرار گرفت، و پستانهای او را بازسازی کردند. او میگوید به هنگامیکه برای اولین بار شنید دچار سرطان پستان است احساس کرد تنها و بیکس است. او میگوید که دو زن دیگر را میشناخت که به سرطان پستان دچار شده بودند، اما میگوید وضعیت آنها با من خیلی فرق میکرد. یکی از آنها زود متوجه سرطانش شده بود، پیش از آنکه بهجز جراحی درمان دیگری لازم باشد، و نفر دوم تا زمانی که سرطان به مراحل بسیار پیشرفته برسد متوجه آن نشده بود. من واقعاً فکر نمیکردم این دو نفر بتوانند متوجه وضعیت من بشوند.یکی از پرستاران با او درباره شرکت در یک گروه حمایتی صحبت کرد، که در این برنامه بیماران مبتلا به سرطان سینه که درمان شدهاند و آموزشهای خاصی دیدهاند را با بیمارانی که تازه سرطان سینه آنها تشخیص داده شده است با هم آشنا میکنند تا این بیمارانی که تازه بیماری آنها تشخیص داده شده است از حمایت عاطفی و احساسی برخوردار شده و راهنمایی شوند. کسانی که بهطور داوطلبانه با این برنامه همکاری میکنند، بهصورت حضوری یا از طریق تماس تلفنی فرصتی را در اختیار بیماران قرار میدهند که درباره ترسها و نگرانیهای خود صحبت کنند، و از کسی پرسش کنند که پیش از آنها درمان سرطان پستان را پشت سر گذاشته است.امیدوارشدن از طریق درک ( وضعیت موجود )هیرش میگوید، حرف زدن با یک داوطلب همکاری با گروه حمایتی بسیار مفید بود. این داوطلب و من زمینههای بسیار مشابهی داشتیم. او هم، هنگامیکه درمان میشد، دو فزند تقریباً همسن بچههای من داشت، و به من نشان داد که الزامی ندارد سرطان صاحب اختیار زندگی من شود. او دونده بود، و هنگامی که شیمیدرمانی میشد هم دست از دویدن بر نمیداشت.هیرش میگوید که بلافاصله پرداختن به شغل و مراقبت از خانوادهاش را شروع کرد و از این طریق توانست از عهده تحمل درمان خود برآید. او میگوید، به هنگام شیمیدرمانی من وقت زیادی را صرف شغلم کردم. من از آن آدمهایی هستم که اگر سرم شلوغ باشد میتوانم به بهترین نحو با مشکلات مقابله کنم. به نظر میآید من رفتاری قهرمانانه و شجاعانه از خودم نشان میدادم، ولی اینطور نبود، زیرا این کاری بود که مجبور بودم انجام بدهم، و انجام شدنی بود.کمک به دیگران برای سازگار شدن با وضعیتی که دچار آن شدهانددر سال 2007، هیرش تصمیم گرفت تمام وقتش را در کمک به بیماران سرطانی صرف کند. او شغلش را در دادگاه رها کردو تمام وقتش را در اختیار گروههای حمایتی سرطان پستان قرار داد.هیرش به یاد میآورد، آن تماس (با داوطلبی که با گروه حمایتی همکاری میکرد ) برای من در طول درمان سرطان بسیار مهم بود. حتی نمیتوانم توضیح دهم چگونه نگرش مرا تغییر داد. این کمکی که به من شد مرا وادار کرد که آن را جبران کنم.هیرش تصمیم گرفت در برنامه دستیابی به بهبودی بماند، بهجای آنکه به بررسی برنامه یا سازمان دیگری بپردازد که با آنها همکاری کند.هیرش میگوید، در این گروههای حمایتی حمایت و آموزشی عرضه میشود که نمیتوان آن را در جای دیگری پیدا کرد. تعداد زیادی سایتهای وب عالی برای بیماران سرطان پستان وجود دارد، اما هیچ چیز به خوبی ارتباط یک به یک با کسی نمیباشد که خودش این بیماری را پشت سر گذاشته است. یکی از چیزهای دیگری که این گروهها را این گونه بی نظیر میسازد این است که در این برنامه شبکه گستردهای از افراد به بیمار عرضه میشود که با آنها ارتباط برقرار نماید. اگر در ناحیهای که بیمار زندگی میکند این گروهها فعالیت حضوری نداشته باشد، در بسیاری از موارد بیمار میتواند کسی را پیدا کند که حاضر باشد با او ارتباط تلفنی برقرار سازد.هیرش از طریق همکاری با گروه حمایتی سرطان پستان زنان بیشماری را ملاقات کرده است که با چیزی مشابه آنچه که او پشت سرگذاشت روبرو شدهاند. او میگوید بیمارانی که طولانیترین تماس را با آنها دارد زنانی هستند که فرزندان کم سن و سال دارند.هیرش میگوید، برای این زنان، سختترین بخش این گذر یا سفر نگرانی آنها درباره مختل شدن زندگی فرزندانشان و این ترس است که شاهد بزرگ شدن فرزندان خود نخواهند بود. مخصوصاً یکی از بیماران به یادم میآید که در شهری دور زندگی میکرد و از شوهرش جدا شده بود و دختری داشت که الان 8 ساله است. روحیه و شخصیت این زن مرا به حیرت میانداخت. با وجود درد و رنجی که در درمان تحمل میکرد، بیشترین نگرانی او متوجه دخترش بود.هدیه امیدوار شدنهیرش میگوید، داوطلب شدن مانند عرضه کردن هدیه امید میباشد. من تلاش میکنم این پیام را با دیگران در میان گذارم که سرطان پستان، در هر مرحلهای که باشد، حکم مرگ نیست، و اینکه شخص بیمار، در طول مدتی که درمان میشود، میتواند به زندگی خودش هم بپردازد. |